عُمر و قنفذ در محشر
وقتی پیامبر(ص) را به معراج بردند به آن حضرت گفته شد:
خداوند تبارک و تعالی از سه چیز به تو خبر می دهد تا ببیند صبر
تو چگونه است؟پیامبر(ص)می گوید:به امر تو تسلیم هستم تا آنجا
که خدا می فرماید:
اما دخترت فاطمه من او را در کنار عرشم نگاه می دارم و به او
گفته می شود: خداوند تو را در میان خلق حاکم قرار داده است.
در باره ی کسی که به تو و اولادت ستم کرده هرچه می خواهی
حکم کن که من حکم تو را در باره ی آنان اجرا می کنم.او در عرصه ی
محشر حاضر می شود.
وقتی آنان که به او ظلم و ستم کردند حاضر می کنند حضرت دستور
می دهد آنان را به آتش جهنم ببرند و ظالم میگوید))ای حسرت بر آنچه
در پیشگاه خداوند از حد خود تجاوز کردم))وآرزو میکند که او را بار دیگر
برگردانند و ستمگر دستهای خود را به دندان می گیرد و می گوید((ای کاش
با پیامبر خدا راهی اتخاذ میکردم))((ای وای برمن!ای کاش فلانی را برای
خود دوست نمی گرفتم))و میگوید:تا وقتی نزد ما آمد میگوید))ای کاش بین من
و تو به قدر مشرق و مغرب فاصله بود . تو همنشین بدی بودی))((و آن روز این
سخنان شما را سود ندارد زیرا ستم کردید و شما در عذاب مشترک هستید))و ظالم
می گوید((خدایا تو بین بندگانت در آنچه با هم اختلاف می کردند حکم می کنی یا
حکم با دیگری است))؟به آنان گفته می شود:((آگاه باشید لعنت خدا بر ستمگران
است آنانکه مانع راه خداوند شدند و راه کج را اختیار کردند و آنان در آخرت کافر
هستند)).
اول کسی که در باره ی او حکم میشود محسن بن علی (ع)و قاتل اوست. سپس درباره ی
قنفذ که او و رفیقش عمر را می آورند و با تازیانه ی آتشین آن دو را می زنند که اگر
یکی از آن تازیانه ها به دریا ها زده شود از مشرق تا مغرب آن به جوش می آید و اگر
بر کوهها ی دنیا قرار بگیرد طوری پراکنده میشود که مانند خاکستر میگردد. با آن تازیانه
به آن دو نفر عمر و قنفذ زده میشود...
منبع:المحتضر،حسن بن سلیمان حلی
کلمات کلیدی: