برای دیدن ادامه تصاویر به ادامه مطلب برویدادامه مطلب...

گل های نیلوفری رو سبد سبد بیارید            

دادی به دست دخترت با آه و زاری              

آنکه با قد خم شده توحید به پا کرد منم        

روز عاشورای حسینی (ع) 86

مداحی قسمت 1

مداحی قسمت 2

مداحی قسمت 3

روز تاسوعای حسینی (ع) 86

مداحی قسمت 1

مداحی قسمت 2

مداحی قسمت 3

مداحی قسمت 4

مداحی قسمت 5

مداحی قسمت 6

ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها86

مداحی قسمت 1

مداحی قسمت 2

مداحی قسمت 3

مداحی قسمت 4

مداحی قسمت 5

جدیدترین سبک ها

بسه یه یا علی برا دل و به دریا زدن - رمضان 86

آقاجون یه عمر که تویه مجلست اومدم - رمضان 86

اونی که خاک گلمو با کربلا سرشته بود - رمضان 86

"گره خورده دل پریشونم فرشته عشق دلبر من - رمضان 86

یه عمره گریه می کنم آقا تو روضه های تو - رمضان 86

به ابی انت و امی آقام آقام حسین - رمضان 86

محو جمال او شدم فارغ از آرزو شدم - رمضان 86

بچه هام بیاین کنارم وقت رفتنم رسیده - رمضان 86

ای یادگار مادر من ای جان فدای ماه رویت - فاطمیه 86

یواش یواش رو قلبم اومدی پا گذاشتی - فاطمیه 86

یه زهرا یه دنیا بی قراری یه زهرا یه دنیا یادگاری - فاطمیه 86

روز نهم محرم (تاسوعا)

شمر نامه را از عبیدالله بن زیاد گرفته و از نخلیه که لشکرگاه و پادگان کوفه بود به شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم الحرام وارد کربلا شد(69) و نامه عبیدالله را براى عمربن سعد قرائت کرد.

ابن سعد به شمر گفت: واى بر تو! خدا خانه‌ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینى براى من آورده‏اى! به خدا سوگند که تو عبیدالله را از قبول آنچه من براى او نوشته بودم باز داشتى و کار را خراب کردى، من امیدوار بودم که این کار به صلح تمام شود، به خدا سوگند حسین تسلیم نخواهد شد زیرا روح پدرش در کالبد اوست.

شمر به او گفت: بگو بدانم چه خواهى کرد؟! آیا فرمان امیر را اطاعت کرده و با دشمنش خواهى جنگید و یا کناره خواهى گرفت و من مسؤلیت لشکر را به عهده خواهم داشت؟

عمربن سعد گفت: امیرى لشکر را به تو واگذار نمى‌کنم و در تو این شایستگى را نمى‌بینم، و من خود این کار را به پایان مى‏رسانم، تو امیر پیاده نظام باش.

و بالاخره عمربن سعد شامگاه روز پنجشنبه نهم محرم الحرام خود را براى جنگ آماده کرد.(70)

امام صادق علیه‏السلام فرمود: تاسوعا روزى است که در آن روز امام حسین و اصحابش را محاصره کردند و لشکر کوفه و شام در اطراف او حلقه زده و ابن مرجانه و عمربن سعد به جهت کثرت لشکر و سپاه، اظهار شادمانى و مسرت مى‏کردند، و در این روز حسین را تنها غریب یافتند و دانستند که دیگر یاورى به سراغ او نخواهد آمد و اهل عراق او را مدد نخواهند کرد، سپس امام صادق علیه‏السلام فرمود: پدرم فداى آن کسى که او را غریب و تنها گذاشته و در تضعیف او کوشیدند

امامـــی کافتاب خافقــــــین است           امام از ماه تا ماهــــی حســــین است

بســی خون کرده اند اهل ملامـت           ولی این خــــون نخســــــــبد تا قــیامت

هر آن خونی که بر روی زمانه ست           برفت از چشم و این خون جاودانه است

چو ذاتش آفتــــــــــاب جـاودان بود            زخون او شـــــــفق باقــــــــی از آن بود

چو آن خورشــید دین شد نا پدیدار        در آن خــــــــــون چــرخ می گردد چو پرگار

برای مطالعه دیگر اشعار اینجا...