سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبدالرحمان از برخی یارانش]
انا مجنون الحسین علیه السلام
درباره



انا مجنون الحسین علیه السلام

وضعیت من در یاهـو
مجنون الحسین(ع)
حسین (ع) به ما آموخت چگونه به اصول گردن نهیم و چگونه پاسداری کنیم . و به ما آموخت چگونه عقیده را مقدس بداریم و چگونه از آن به دفاع برخیزیم. و...
آهنگ وبلاگ

سبز ، سفید ، قرمز 
 همه با هم با نوار سه رنگ ایران سرفراز از دکتر محمود احمدی نژاد حمایت می کنیم .

خبر رسان دولت یار باشید


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/3/11:: 1:17 عصر     |     () نظر
نتایج درغ نظر سنجی سایت بازنویس 
 در ساعت 10/45 صبح روز پنج شنبه مورخ 88/2/31 رای اقای احمدی نژاد 25137از تعدادکل 75419 با درصد 33/33 بود و در ساعت11 صبح همان روز 15140 از تعداد کل 65340 با درصد 23 اعلام شد!!!! این چه نظر سنجیه مگه تعداد آرا مگه کاهش پیدا می کنه. چرا می خواین تعداد آرای دکتر رو کم نشون بدین. به خدا در اون دنیا چه جوابی دارین که بدین؟؟؟ یعنی این قدر از دکتر و گفتمان عدالتش می ترسین که آراء نظر سنجی رو هر جوری که دلتون خواست دستکاری می کنین. الان صفحات پرینت شده اونها رو تو وبلاگم میذارم تا همه ببینند که جوری آرا رو به نفع یکی از کاندیداها دستکاری می کنید .

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/3/11:: 1:14 عصر     |     () نظر

ذلت یا افتخار، مسئله این است! 


 این نوشته را بعد از تریبون آزادی که امروز از طرف صدا و سیما در دانشگاهمان برگزار شد می نویسم، من هم در یک فرصت کوتاه ?دقیقه ای پشت این تریبون آزاد حرف زدم، اما وقتی حرفهای باقی دانشجویان را می شنیدم بعدش کلی حسرت می خوردم که چرا حرفهایی که اکنون می نویسم را آنجا به زبان نیاوردم. مطلبم را مثل آنجا اینگونه آغاز می کنم: سلام آقای رئیس جمهور بعدی!من یک دانشجوی مسلمان ایرانی هستم. نه تنها مسلمان یا تنها ایرانی. یک مسلمانِ ایرانی. دوستانم در صحبتهایشان می گفتند که سر خورده شده اند وقتی از پشت تلویزیون دیده اند که یک دلقک به سمت تو گوجه پرتاب کرده است. احساس ذلت و فرومایگی بهشان دست داده وقتی دیده اند که عده ای دیپلمات معلوم الحال در حین صحبتهای شما این مجلس را ترک کرده اند. سختشان آمده و عزتشان لکه دار شده که جهانیان (که البته نمی دانم دقیقا مرزهای این جهانیان به کجا محدود می شود، امیدوارم صرفا به اروپا و امریکا محدود نشود) در حالیکه خود، پرونده ی قتلهای بیشمارشان روی میز دادگاههای بین المللی است آنها را تروریست خطاب کنند. دوستانم هی هم می گویند که نباید خود را نماینده فکر تمام ایرانیهای مسلمان بگذاریم. اما آقای رئیس جمهور بعدی! حرف دوستانم را که شنیدی حرف مرا هم گوش بده. وقتی که یک دلقک تو را به جرم دفاع از حق مطلوم مورد اثابت گوجه قرار می دهد من به تو افتخار می کنم. چراکه اگر مرد بود و واقعا حرفهای تو را حرف ناحق و زور می دانست لنگه کفشش را که مال خودش بود پرتاب می کرد نه گوجه ای را که به او داده بودند! من به تو افتخار می کنم که تو را و مرا بخاطر گفتن حرف حق، تحریم می کنند و تروریست خطاب می کنند.

منبع:ستاد حمایتی از دکتر محمود احمدی نژاد
 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/3/11:: 1:11 عصر     |     () نظر

اینم یک سری از گلچین مداحی های حاج مهدب اکبری در فاطمیه

دانلود 1(مرو مرو فاطمه(س))

دانلود2(من مرغ عشق حیدرم زخمی شده بال و پرم)

دانلود3(گل یاس قد کمونم)

دانلود4(شب که میشه تاب ندارم به غیره درد و عذاب ندارم)

دانلود5(حسین من حسین من میدهد سینه ام شمیم تو )

دانلود6(یاس کبود حیدرم در بین دیوار و درم)



نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/3/5:: 10:48 صبح     |     () نظر

سلام

اینم یک مداحی زیبا از حاج مهدی اکبری در فاطمیه 87 ادامه مداحی ها انشا الله به همین زودی...

دانلود


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/2/27:: 9:15 عصر     |     () نظر

خشم فاطمه (سلام الله علیها)

دفعتاً خبر آمد که فدک از دست رفت و این براى شما بانوى من که تازه داغ غصب خلافت دیده بودید، کم غمى نبود.

کارگزاران شما هراسان آمدند و گفتند:

ــ خلیفه ما را از فدک بیرون کرد و افراد خود را در آنجا گماشت.

شما در بستر بیمارى بودید. رنگ رویتان زرد بود و دستهایتان هنوز می‌لرزید، فروغ نگاهتان رفته بود و دور چشمانتان به کبودى نشسته بود.

از هماندم که عمر در را بر پهلوى شما شکست و جان کودک همراهتان را گرفت و شما فریاد زدید:

ــ فضه مرا دریاب!

من فهمیدم که کار تمام است و شده است آنچه نباید بشود. شما مضطر و مضطرب از بستر بیمارى جهیدید و گفتید:

ــ چرا؟!!

و شنیدید:

ــ فدک را هم غصب کردند، به نفع حکومت غصبى

منبع سایت تبیان



نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/2/17:: 4:40 عصر     |     () نظر

آتش ظلم بر خانه وحى

من هم مثل شما تعجب کردم وقتى که دیدم عده‌اى زن پشت در خانه جمع شده‌اند.

شما به من فرمودید:

ــ اسماء! ببین چه خبر است.

من رفتم و خبر آوردم که:

ــ عده‌اى از زنان مهاجر و انصار به عیادت شما آمده‌اند.

من می‌دانستم که دل مبارکتان از هر چه مهاجر و انصار، خون است اما هم می‌دانستم که کرامت شما میهمان را از در خانه نمی‌راند، اگر چه میهمان، جفاکار و خیانت‌پیشه باشد.

این بود که گفتم داخل شوند. عده‌شان زیاد بود. وقتى دور بستر شما را گرفتند. اتاق کاملاً پر شد. آدمى دراین چهار روز عمر چه چیزهاى غریبى که نمی‌بیند. آن از ملاقات عمر و ابوبکر و این هم از عیادت زنان مهاجر و انصار.

پیکر را غرق زخم می‌کنند و می‌آیند به عیادت زخمى!

نشتر بر جگر فرو می‌برند و بعد، از حال و روز جراحت سؤال می‌کنند.

کاش بیایند براى زخم زدن، لااقل جاى سالم را برمی‌گزینند. می‌آیند به عنوان مرهم گذاشتن و درست بر روى زخم می‌نشینند.



نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/2/17:: 4:34 عصر     |     () نظر

سقیفه و خیانت

غم به جراحت می‌ماند، یکباره می‌آید اما رفتنش، التیام یافتنش و خوب شدنش با خداست. و در این میانه، نمک روى زخم و استخوان لاى زخم و زخم بر زخم، حکایتى دیگر است. حکایتى که نه می‌شود گفت و نه می‌توان نهفت.

حکایت آتشى که می‌سوزاند، خاکستر می‌کند اما دود ندارد، یا نباید داشته باشد.

مرگ پیامبر براى تو تنها مرگ یک پدر نبود، حتى مرگ یک پیامبر نبود، مرگ پیام بود، مرگ شمع نبود، مرگ روشنى بود.

آنکه گفت «حَسْبُنا کِتابَ الله» کتاب خدا را نمی‌شناخت، نمی‌دانست که یکى از دو ثقل به تنهایى، آفرینش را واژگون می‌کند، نمی‌فهمید که با یک بال نه تنها نمی‌توان پرید که یک بال، وبال گردن می‌شود و امکان راه رفتن بطئى را هم از انسان سلب می‌کند.

و نه او که مردم هم نفهمیدند که کتاب بدون امام، کتاب نیست، کاغذ و نوشته‌اى است بی‌روح و جان و نفهمیدند که قبله بدون امام قبله نیست و کعبه بدون امام سنگ و خاک است و قرآن بدون امام، خانة بی‌صاحبخانه است.

هرکس به خانة بی‌صاحبخانه، به میهمانى برود، به یقین گرسنه برمی‌گردد. مگر آنکه خیال چپاول داشته باشد و قصد غصب کرده باشد یا کودک و سفیه و مجنون باشد.

تو در مرگ رسول، هدم رساله را می‌دیدى و در مرگ پیامبر نابودى پیام را.

و حق با تو بود، آنجا که تو ایستاده‌ بودى، همه چیز پیدا بود. تو از حوادث گذشته و آینده خبر می‌دادى، انگار که همه را پیش چشم دارى.

خداوند آنچه را که به پیامبر و پدر داده بود، به تو نیز داده بود، جز رسالت و امامت.

تو یکبار در پیش پدر آنچنان از عرش و کرسى و ماضى و مستقبل سخن گفتى که پدر شگفت زده به نزد پیامبر شتافت و پاسخ شنید.

منبع سایت تبیان



نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/2/17:: 4:32 عصر     |     () نظر

عشق یعنی

فاطمه بود و حسن

عشق یعنی

راه خانه گم کنی

عشق یعنی

در خفا ناله کنی

عشق یعنی

درد را پنهان کنی

آغاز دهه اول فاطمیه را به همه دوستان عزیز تسلیت می گم.

یا زهرا(س) 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/2/17:: 4:23 عصر     |     () نظر

اعجاز «بسم الله الرحمن الرحیم»

 

بسم الله الرحمن الرحیم

روزی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مدینه طیّبه بیرون رفت که دید مرد عربی سر چاهی برای شتر خود آب می‌کشد. فرمود: آیا کسی را اجیر می‌خواهی که برای شترت آب بکشد؟ادامه مطلب...

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مجنون الحسین(ع) 88/1/19:: 2:51 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >


انجمن علمی تفریحی فورآل